آشنایی با سازمان مجاهدین (منافقین)
قسمت دوم و پایانی
منافقین انقلاب اسلامی
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی ایران و پیروزی آن در سال 1357، سازمان مجاهدین خلق با این اعتقاد که نظام جمهوری اسلامی نظامی مرتجع است و با بزرگ جلوهدادن خطر ارتجاع، مبارزه علیه انقلاب اسلامی و برنامهریزی جهت به دست گرفتن حکومت را آغاز کرد. سازمان با جمعآوری سلاح از پادگانها و جذب و اغفال نیروهای جوان و سازماندهی آنها در پی فراهم آوردن یک زمینه اجتماعی مناسب بود. در ابتدا مزورانه خود را همگام و همراه نهضت اسلامی نشان میداد و حتی عکس امام را نیز در کنار آرم سازمان قرار داده و از ایشان به عنوان رهبری قاطع و سازش ناپذیر یاد میکرد. پس از روی کار آمدن بنیصدر با نزدیک شدن به او آشوبها و تظاهرات زیادی را آشکارا سازمان دادن و دست پنهان آنان در بسیاری از آشوبهای منطقهای محسوس بود، اما پس از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، منافقین که تنها امید خود را از دست رفته میدیدند در تاریخ 30 خرداد 1360 با انتشار اطلاعیهای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعلان جنگ مسلحانه کردند و درصدد نابودی انقلاب اسلامی برآمدند. بدین ترتیب تابستان 1360 با ایجاد آشوب و هرج و مرج در شهرها، به آتش کشیدن وسایل نقلیه عمومی، ضرب و شتم مردم بیدفاع و ترورهای کور، علیه نظام اسلامی آغاز گردید. منافقین اولین ضربه هولناک را در ششم تیر 1360 با انفجار بمبی در مسجد ابوذر و سوء قصد به جان آیتالله خامنهای و سپس در هفتم تیر همان سال با انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن 72 تن از مسئولین طراز اول کشور از جمله دکتر بهشتی رئیس دیوان عالی کشور وارد آوردند. دو ماه بعد نیز با انفجار دفتر نخستوزیری موجبات شهادت رئیسجمهور رجایی و نخستوزیر باهنر را فراهم کردند. 14 از جمله اقدامات دیگر منافقان میتوان به ترور شهید دکتر آیت، انفجار دفتر دادستانی، به شهادت رساندن آیتالله قدوسی، شهدای محراب و تعداد زیادی از مردم عادی اشاره نمود. 15
اقدامات تروریستی این سازمان از مهمترین خساراتی بود که بر نظام نوپای جمهوری اسلامی وارد آمد. زیرا دولت انقلابی به ناگهان با از دست دادن حدود دویست نفر از دولتمردان و رهبران طراز اول خود مواجه شد. از سوی دیگر تصور طراحان اعمال فوق این بود که با از دست دادن این عده، رژیم انقلابی سقوط کرده و زمینه برای کسب قدرت آنها فراهم میشود. با این حال سازمان مجاهدین خلق با رهبری مقتدرانه امام خمینی و حضور پرشور مردم در صحنههای مختلف مواجه شد و از توطئههای فوق راه به جایی نبرد.
از این رو رئیس سازمان همراه بنیصدر به پاریس گریخت و بقیه کادرهای آن تحت امر موسی خیابانی به ایجاد ترور و انفجار ادامه دادند. تقریباً تا سال 61 کلیه خانههای تیمی و پایگاههای عملیات شهری آنها از بین رفت و باقی مانده آنها سعی کردند آخرین ضربات خود به انقلاب را با استقرار در عراق و ارائه اطلاعات به بعثیها و بازجوئی از اسرای ایرانی وارد کنند. اوج وابستگی منافقین به رژیم تجاوزگر بعثی را میتوان در اواخر جنگ تحمیلی مشاهده نمود که عمده قوای خود را با پشتیبانی عراق وارد مرزهای غربی کشور کردند که البته به لطف پایمردی رزمندگان ایرانی در عملیات مرصاد به کلی نابود شدند.
همچنین منافقین طی تمام این سالها که مستقیماً در به شهادت رساندن چند هزار نفر از ملت مسلمان ایران نقش داشتند. روابط گستردهای با رژیم صهیونیستی و سازمانهای جاسوسی غربی نیز برقرار کرده بودند. اگر چه فعالیت های منافقین در عراق و مناطق مرزی تحت نظر عراقیها صورت میگرفت، با این حال فعالیتهای سازمان در بیرون از عراق خارج از کنترل رژیم بعثی بود و شامل رابطه بابسیاری از سرویسهای اطلاعاتی غربی به ویژه سازمان اطلاعاتی اسراییل (موساد) میشد.
نخستین همکاریهای سازمان با موساد در اوایل دهه 80 شکل گرفت و از آن زمان تاکنون، منافقین از حمایت سرویسهای صهیونیستی برخوردار میباشند. به هر حال با توجه به این مطلب که میان رژیم صهیونیستی و فرقهای نامتعارف که ایدئولوژی خود را ملغمهای دروغین از مارکسیسم و مذهب شیعه قرار داده است، هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک یا اهداف دراز مدت نمیتواند وجود داشته باشد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که صهیونیستها از اعمال وطن فروشانه و خائنانهی این گروهک به نفع خود نهایت استفاده را میبرند و در عوض منافقین چیزی به جز ننگ به دست نمیآورند.
امام خمینی که آگاهانه وقایع را نظاره میکردند، ضمن منافق نامیدن سازمان مجاهدین خلق آنان را چنین معرفی نمودند: «اینان که از امپریالیسم انتقاد سرسختانه منافقگونه میکردند، اکنون معلوم شد که چهره واقعی آنان چه چهره کریهی است و امروز به خوبی روشن است که اینان به دامان امپریالیستها پناهنده و با کمک آنان به توطئه علیه جمهوری اسلامی برخاستهاند و با شایعهسازی و دروغپردازی میخواهند جوانان معصوم را به دام بکشند و با استفاده از خون مظلومان، امر اربابانشان را اجرا کنند. باید در همه منابر به این جوانهایی که گول خوردهاند از این منافقین و امثال آنها نصیحت بشود، دعوت به حق بشود، باید آنها را فهماند که اینهایی که شما را دعوت میکنند به ضد جمهوری اسلامی قیام کنید، اینها با اسلام بد هستند، با اسم اسلام میخواهند اسلام را از بین ببرند. اینهایک روز با مقاصد اسلامی همراه نبودهاند، اینها نهجالبلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند برای این که نهجالبلاغه و قرآن را از بین ببرند و این جوانهای بیاطلاع، این پسرهای بیاطلاع، دستخوش این تبلیغات سوء اینها شدهاند و در مقابل ملت ایستادهاند.» 16
اهمیت نفاق و منافق در نزد امام آنچنان زیاد بود که حتی ایشان در وصتیتنامه سیاسی ـ الهی خویش نیز توصیههایی را درباره مقابله با منافقین مطرح کردند: «امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقهافکن خانهبرانداز است. توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئهها عکسالعمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.» 17
نتیجهگیری
انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن چهرهی واقعی بسیاری از افراد و گروهها را آشکار ساخت. یکی از این گروهها، که به سبب نادیده گرفته شدن از سوی مردم به اعمال خشونتآمیز روی آورد و بسیاری از بزرگان انقلاب و مردم عادی را به شهادت رساند، سازمان مجاهدین خلق است که از سوی امام خمینی با عنوان «منافقین» یاد شد. بنابر آموزههای دینی و قرآنی، نه تنها اعمال خشونتآمیز این گروه در داخل، بلکه همکاری منافقین با دشمنان ایران، نیز کاملاً مردود شناخته شده است؛ زیرا مطابق با آیات قرآن، کسانی که دم از اسلام میزنند اما با دشمنان اسلام رابطه برقرار میکنند و حرفهای دشمنان اسلام را ترویج میکنند، همان منافقینی هستند که جایگاهشان همچون کافران در جهنم است.
با توجه به آنچه گذشت از یک سو میتوان به عمق اعمال خائنانه، وطنفروشانه و منافقانهی این گروهک تروریستی پیبرد و از سوی دیگر میتوان دلایل انزجار ملت ایران نسبت به گروهک منافقین را به خوبی درک نمود.
--------------------------
پینوشتها:
1. قرآن مجید، سوره المنافقون، آیات 4 و 6.
2. قرآن مجید،سوره اعراف، آیه 27.
3. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 76.
4. قرآن مجید، سوره نساء، آیه 141.
5. قرآن مجید، سوره توبه، آیه 73 و سوره تحریم،آیه 91.
6. نهجالبلاغه، باب خطب، کلام 210.
7. صحیهنور، ج 12، صص 192 ـ 202.
8. حمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1372، ج 3، ص 355 ـ 345.
9. روزنامه جمهوری اسلامی، سال دوم، شماره 317، تیرماه 1359، ص 3.
10. حسین روحانی،نشریه پیکار، شماره 80، ص 17.
11. رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 683، و همچنین ر. ک. وصیتنامه سیاسی ـالهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 72 و 115.
12. علیاکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه،زیر نظر محسن هاشمی، تهران:د فتر نشر معارف انقلاب، 1384، ج1، ص 245 ـ 249.
13. پیشین، حمید روحانی، ص 499.
14. وصیتنامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 193.
15. جمعی از نویسندگان،انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم: دفتر نشر معارف، 1382، ص 187.
16. صحیفهنور، ج 15، صص 201 ـ 208.
17. پیشین، وصیتنامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، ص 25.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(2)
چرا در شرایط بدر و خیبر هستیم؟(
تشکل های دانشجویی درباره ترور دانشمندان کم کاری کردند و کوتاه آم
یادمان حماسه 22 خرداد
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 2
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب خواص و عوام 1
بازخوانی:اگر خواص پایشان بلرزد
نقش یهود در جنگ با عراق
نگاه اسطوره ای به آخرالزمان
[عناوین آرشیوشده]